تعداد کاربران شبکه های اجتماعی بر روی بازاریابی اینترنتی برندها، تاثیر بسزایی دارد. می خواهید برنده شبکه های اجتماعی باشید؟ در این مقاله می توانید علایق و خواسته های دنبال کننده های خود را پیدا کنید. مردم احساسات متفاوتی درباره شبکه های اجتماعی دارند. دوستش دارند. از آن متنفر هستند. از آن برای کسب و کارشان استفاده می کنند. بر روی آن برند سازی می کنند. از آن خارج می شوند. مجدد به آن باز می گردند.
با همه پیام هایی که برای کاربران می آید، بازاریابان چطور می توانند در راس شبکه های اجتماعی کاربران قرار بگیرند؟ علاوه بر آن، کاربران واقعا چه انتظاری از شبکه های اجتماعی دارند؟ پاسخ این سوالات را در این مقاله دنبال کنید.
چیزهایی که کاربران شبکه های اجتماعی می خواهند:
- جوامع در شبکه های اجتماعی
به زمانی فکر کنید که افراد صاحب صفحه یک برند در فیسبوک، به عنوان “مدیران مجموعه” شناخته می شدند. این بدین علت است که ما در زمانی زندگی می کردیم، که هدف از ساخت صفحات اجتماعی، مدیریت مجموعه ها بود.
با اینکه هنوز هم گروه هایی در فیسبوک وجود دارد؛ اغلب گروه های کوچک و خصوصی که برای برقراری ارتباط در گروه های کوچکی از افراد ساخته می شوند. می توانیم بگوییم که ساخت این گروه ها دیگر مانند سابق پررونق نیست و هدف برندهایی که می خواهند با مخاطب ارتباط برقرار کنند نیز، دیگر چنین گروه هایی نیستند.
اما در همین اوضاع فعلی، برخی معتقدند که کاربران هنوز هم از شبکه های اجتماعی برای ساخت مجموعه استفاده می کنند؛ برای آن که صدای خود را به جایی برسانند، با افراد هم درد خود در ارتباط باشند و جنبشی پیرامون مسئله مورد نظرشان بسازند.
در واقع، شبکه های اجتماعی، چیزی هستند که یک جنبش را پوشش داده و به مردم اجازه می دهند به شکلی سریع تر و موثرتر، گرد هم جمع شوند.
با اینکه پوشش دادن یک جنبش، جزئی از اهداف استراتژیک تمامی کسب و کارها و سازمان ها (در سازمان های کوچک تا متوسط) نیست، اما باز هم راه هایی برای بهبود حضور در شبکه های اجتماعی وجود دارد.
به نظر من، کسب وکارهای مختلف باید از خودشان بپرسند:” برای کارمندان من چه چیزی مناسب است؟ برای مشتریان من چه چیزی مناسب است؟”
زمانی که به این سوالات پاسخ داده شد، بازاریاب ها می توانند مشکلاتی را تشخیص دهند که به وجود آوردن جنبشی پیرامون آنها موثر است.
اگر هیچکدام از این کارها عملی نیست، حداقل کاری که برندها می توانند انجام دهند، ایجاد ارتباط با مخاطبین است. به نظر من کاربران شبکه های اجتماعی هنوز ارتباط برقرار کردن با برندها را می پسندند.
شرکت ها، نباید فقط توده ای محتوای بی مصرف تولید کنند. بلکه باید توجه زیادی به محتوای تولیدی خود داشته باشند.
این مسئله با فاکتورهای رنک دهی مشخصی مرتبط است، که نتیجه تغییراتی است که فیسبوک به تازگی در الگوریتم خود به وجود آورده است. با اینکه صفحه خبرنامه یا News Feed کاربران، در مجموع محتوای کمتری درباره برندهای مختلف دارد، فیسبوک پست ها را اولویت بندی می کند. اولویت بندی فیسبوک به این ترتیب است که ارتباط با مخاطب را در بخش نظرات می سنجد.
در واقع فیسبوک سعی در کاهش مصرف بی مورد محتوا توسط برندها دارد. فیسبوک این کار را با تشویق به برقراری ارتباط و ساخت جنبش های فعال انجام می دهد.
درواقع ریشه این استراتژی فیسبوک، این است که مشکلات مردم و کاربرانی که مخاطبین برندها هستند حل شود.
دوستان عزیزم، در شبکه های اجتماعی تمرکز خود را برای مشکلات اصلی و اساسی مردم بگذارید و بعد تشخیص دهید که چه کار برای رفع آنها باید انجام بدهید. از خودتان بپرسید: موارد استفاده محصولات و خدمات من چیست؟
حل مشکل مردم، کم کم در حال تبدیل شدن به یکی از معیارهای موفقیت در میان بازاریابان است. در حال حاضر این معیار در اینستاگرام وجود دارد.
ما هیچوقت مدت زمانی که یک فرد در شبکه اجتماعی ما می گذراند را به عنوان معیار موفقیت اندازه گیری نمی کنیم. معیار ما برای سنجش موفقیت این است که، چقدر توانسته ایم مشکل شخصی را حل کنیم.
- حریم خصوصی در شبکه های اجتماعی
آیا هنوز هم هیچ چیز شخصی و خصوصی وجود دارد؟
پاسخ این سوال کمی مبهم است. اما می توانیم به وضوح مشاهده کنیم که حتی کاربرانی که سعی در ساخت برند یا اشتراک گذاری یک استوری دارند، هم به حفظ حریم شخصی اهمیت می دهند.
به نظر من سوالی که بالا پرسیدم، هم جوابش بلی است و هم خیر.
بستگی به این دارد که شما چه چیزی را می خواهید نشان دهید. شاید شما دو اکانت مختلف در شبکه اجتماعی اینستاگرام داشته باشید. به نظر من، افراد اکانت های مختلفی در شبکه های اجتماعی می سازند تا لحظات مختلفی را به اشتراک بگذارند.
در واقع، شما بسته به اینکه چطور از یک شبکه استفاده می کنید، در آن حریم خصوصی دارید.
سوال بعدی که پیش می آید این است که چه زمان شبکه اجتماعی بر روی زندگی یک فرد تاثیر مثبت دارد و چه زمان نه. چه زمان شبکه اجتماعی بیش از حد وقت گیر می شود؟
چه محتوایی باید فقط با دوستان و خانواده اشتراک گذاری شود و چه محتوایی باید به صورت عمومی باشد؟
اصلا تفاوت میان این دو محتوا چیست؟
یکی از روش هایی که بازاریاب ها می توانند برای حل این چالش از آن استفاده کنند، احترام گذاشتن به نیاز مخاطبین نسبت به داشتن حریم شخصی و فراهم کردن راهی برای آنها جهت برقراری ارتباط با برند و دیگر مخاطبین، به نحوی است که بیشترین رضایت را داشته باشند.
با اینکه ممکن است مطنقی به نظر نرسد، اما همه اینها مربوط به ایده ساخت مجموعه ای برای دنبال کنندگان، فارغ از کسب و کارتان است. همچنین، این مسئله یک بحث فرهنگی است و بستگی به این دارد که بدانیم چه پروتکل هایی را باید استفاده کنیم تا امنیت تمامی مخاطبین خود را فراهم کنیم.
علاوه بر تمامی اینها، باید بدانید کاربرانتان چه زمانی نیاز دارند که شبکه های اجتماعی را ترک کنند و از صفحات خود کناره گیری کنند.
شبکه های اجتماعی گاهی بیش از حد وقت کاربران را می گیرند. گاهی اوقات کاربران اعتماد به نفس شان را به خاطر چیزهایی که می بینند از دست می دهند. برای همین هم برخی از کاربران ترجیح می دهند صفحات اجتماعی خود را ببندند و به زندگی واقعی خود برسند.
برای هرکسی که مدت زیادی در شبکه های اجتماعی مانده است، فاصله گرفتن و رسیدگی به زندگی واقعی می تواند زیبا باشد. اما اگر بازاریاب ها، در طولانی مدت به این پدیده نگاه کنند، می توانند خود را برای برقراری ارتباط بهتر با کاربران آماده کنند. بازاریاب ها می توانند از فرصتی که مخاطبین آنها حضور ندارند، استفاده کرده و محتوای بهتری را ارائه دهند.
- جایی برای اشتراک گذاری داستان های شخصی
بازاریاب ها باید نسبت به دلیل اصلی استفاده از شبکه های اجتماعی آگاه باشند؛ هدف برقراری ارتباط با دیگران، از طریق اشتراک گذاری مطالب است.
مردم در صفحات اجتماعی خود، خلاقیت خود را انتشار می دهند و آن را با مخاطبین خود به اشتراک می گذارند. به نظر می رسد شغل بازاریاب ها این است که به مخاطبین خود یادآوری کنند، شبکه های اجتماعی جایی برای انجام همین کار است و آنها را تشویق به انجام همین کار کنند.
مجدد به شما هشدار می دهم که این کار را با تکنیک های Clickbait (تله گذاری برای جذب کلیک کاربران) انجام ندهید. به جای این کار، در محتوای خود به مخاطبین بگویید تصاویر خودشان را به اشتراک بگذارند و دوستانشان را در بخش نظرات تگ کنند. برای بازاریاب ها، شروع مکالمه و ساخت پلتفرمی برای کاربران امکان پذیر است. آنها می توانند این پلتفرم را ساخته و کاربران را تشویق کنند که داستان های خود را در آن تعریف نمایند.
یکی از کارهایی که برند می تواند انجام بدهد، این است که داستان خود را به اشتراک گذارد و از دیگران بخواهد که آنها هم داستان های خود را بگویند. با این روش می توانند به مخاطبین خود این اطمینان را بدهند که صدایشان شنیده می شود.
شبکه های اجتماعی کاری می کنند تا کسانی که هیچوقت حتی فکر نمی کردند صدایی داشته باشند، صدایشان شنیده شود.
پس چرا به مخاطبین خود نگوییم که ما شما را دعوت می کنیم تا داستان های خود را به نحوی تعریف کنید که برای دوستانتان تعریف می کنید.
- شبکه های کوچکتر
احتمالا در این شبکه ها، کاربرانی حضور دارند که با ایده رساندن صدای خود به گوش عموم مردم مشکل دارند. برای مثال این کاربران با صفحه فیسبوکی برندها، که همه آن را می بینند زیاد راحت نیستند. این کاربران به شبکه های کوچکتر و خصوصی تری نیاز دارند.
به خاطر داشته باشید که چالش بسیاری از مدیران و سازندگان صفحات، به خاطر صفحه خبرخوان (News Feed) جدید و اصلاح شده فیسبوک، این است که محتوایی تولید کنند تا الگوریتم جدید فیسبوک بپسندد. هدف پشت این الگوریتم هم همین بوده است. هدف، شروع مکالمه با مخاطبین بوده است.
اما واقعا گاهی از اوقات، اشتراک گذاری محتوا در گروه های شخصی، ساده تر است. به دلیل این که این گروه ها کوچک تر و صمیمی تر هستند.
بگذارید برای شما مثالی بزنم. اپلیکیشنی وجود داشت که برگزاری مسابقات زنده را نشان می داد و همچنین هدایایی که به برندگان داده می شد را نیز به صورت زنده پخش می کرد. این ایده واقعا جالب است. این اپلیکیشن چیزی را نشان می دهد که در دنیای واقعی، برای گروهی از افراد در حال اتفاق افتادن است.
بازاریاب ها چطور می توانند چنین موفقیتی را تجربه کنند؟ برای پاسخ به این سوال، من از همان آماری استفاده می کنم که فیسبوک در زمان رونمایی از تغییرات الگوریتمش در ژانویه استفاده کرد؛ اینکه ویدئوهای زنده، تا 6 برابر نسبت به ویدئوهای ضبط شده، ارتباط بیشتری با کاربران برقرار می کنند.
بین تجربه مخاطبین از ویدئوها و نظراتی که آن ها در ویدئوهای زنده و واقعی می گذارند و میزان ارتباط با مخاطبین، همبستگی و ارتباط وجود دارد.
چنین چیزی به خوبی می تواند در ویدئوهای زنده اتفاق بیفتد و با اینکه بازاریاب ها می توانند با این آمار کار کرده و چنین محتوایی تولید کنند. باید به روشهای ساخت اجتماعات کوچک و صمیمی برای دنبال کننده های خود فکر کنند، تا آنها بتوانند در این اجتماعات علایق و عقاید خود را به اشتراک بگذارند و درباره آنها صحبت و بحث نمایند.
این مسئله بر می گردد به یکی از ابتدایی ترین فلسفه هایی که در این پست به آن اشاره شد؛ تمرکز بر روی مواردی که مخاطبین شما آنها را به اشتراک می گذارند و فهم اینکه چطور می شود با توجه به محتواهای منتشر شده توسط آنها، با این مخاطبین ارتباط برقرار کرد.
می توانید به اتفاقاتی که در حال حاضر در دنیا در حال رخ دادن است نگاهی بیندازید و سعی کنید با موضوعات روز دنیا اجتماعاتی پدید آورید. ما می خواهیم کاری کنیم که تغییری در دنیا به وجود بیاید.