چرا یک ایده ی خوب هیچگاه برای موفقیت کافی نیست

چگونه می شود که یک ایده کاری خوب برای موفقیت کافی نیست؟

1- ایده های خوب برای کسب و کار لزوماً منحصر به فرد نیستند

یک ایده ی “خوب” پتانسیل این را دارد که در محیط خاصی، پول ساز شود. اما این به آن معنی نمی باشد که هیچکس دیگری نسخه ی خودش از این ایده را تا به حال پرورش نداده است و نخواهد داد.

کمی تحقیق در مورد رقبایمان می تواند ما را در برابر این احتمال محافظت کند. اگر رقیبی با ایده ای مشابه ایده ی خودمان پیدا کردیم، 2 راه پیش رو خواهیم داشت. یکی اینکه قبل از آنکه بیش از اندازه درگیر اجرای ایده ی خودمان شویم کنار بکشیم، و دیگری اینکه ایده مان را آنقدر از ایده ی رقیبمان متمایز کنیم که بتوانیم حساب خود را از وی جدا کنیم. با این وجود باز هم باید با احتیاط حرکت نماییم: حتی وقتی ایده ی خود را عملی کردیم و به یک کسب و کار تمام عیار بدل شدیم، باز هم ممکن است رقیب دیگری پیدا شود و کسب و کار ما را تهدید نماید. رقبا می توانند خطرناک باشند و خطرناک هم خواهند بود. وقتی نقاط قوت و نقاط ضعف ایده ی خودمان را مورد بررسی قرار می دهیم، این موضوع را مد نظر داشته باشیم.

2- زمان نقشی حیاتی دارد

همانگونه که بیل گروس، مؤسس Idealab می گوید، عوامل زیادی در موفقیت کسب و کارها دخیل هستند و به نظر می رسد بزرگترینِ آنها زمانبندی می باشد. ایده ی خوبی که زودتر از آمادگی بازار ظهور می کند ممکن خواهد بود که با وجود پتانسیل فوق العاده ی خود شکست بخورد. ابزار فناورانه ای مثل عینک گوگل یا حتی برنامه ی طنزی که از زمان خود فراتر است، می توانند نمونه های خوبی برای این موضوع باشند. هر دوی آنها اگر زودتر از زمان مناسب خود وارد بازار شوند، با وجود پتانسیل زیادی که دارند شکست میخورند.

دیر رسیدن یک ایده نیز به شکلی مشابه باعث شکست آن خواهد شد، مثلاً وقتی مصرف کنندگان خرید خود را کرده اند یا به روند دیگری گرایش پیدا کرده اند. زمانبندی شروع به کار بیزینس ما در این “بازه ی زمانی طلایی”، برای موفقیت آن حیاتی می باشد.

3- پیش بینی های “روی کاغذ”، همیشه به واقعیت تبدیل نمی شوند

اگر ایده ی خوبی برای راه اندازی یک کسب و کار داریم، به احتمال زیاد “طرح کسب و کار” خوبی هم برای آن تهیه خواهیم نمود. طرح کسب و کار، تمام جزئیات شرکت ما را مشخص خواهد کرد، از خریداران بالقوه گرفته تا زمان راه اندازی و نقطه ی سوددهی.

آمار و ارقام به کار گرفته شده در طرح کسب و کار، به صورت نظری ممکن خواهد بود طرح های ما را تأیید کنند و اینطور به نظر بیاید که موفقیت ایده ی ما قطعی می باشد. اما هر آنچه “روی کاغذ” می بینیم لزوماٌ در واقعیت محقق نخواهد شد. مشتریان ما شاید آن اشتیاقی که در “تحقیقات بازار” به آن برخورد کردیم را از خود نشان ندهند. هزینه های اولیه ی ما ممکن است از آنچه فکرش را می کردیم فراتر بروند. این عوامل غیر قابل پیش بینی، حتی برای بهترین ایده ها نیز خطرناک هستند.

4- شرایط تغییر می کند

محیط بیرونی کسب و کار ها همواره در حال تغییر و تحول می باشد و هیچگاه ثابت نخواهد بود. فناوری های تازه، مدام توسعه می یابند، روندهای مختلف می آیند و می روند و اقتصادها افت و خیزهای فراوانی را تجربه می کنند. شرایطی که کسب و کار ما تنها چند ماه پس از شروع به کار با آن مواجه می شود، قطعاً با شرایطی که در آن کار خود را شروع کرده متفاوت خواهد بود.

شرکت هایی که ایده ای را مال خود می کنند و آن را سال ها به همان شکل نگه می دارند، کسب و کارهای موفقی نخواهند بود. بلکه آنهایی موفق خواهند بود که ایده ای را می گیرند و اجازه می دهند با ظهور شرایط جدید در گذر زمان، تغییر و تحول پیدا کند. ایده های واقعاً خوب ایده هایی می باشند که کارآفرینان با استعداد و خوش فکر می توانند با گذشت زمان و مطابق با شرایط متغیر، آنها را بسط دهند و دستخوش تغییراتی کنند.

5- اجرا به اندازه ی طرح ریزی اهمیت دارد

این بر می گردد به همان نکته ای که می گوید ایده ها در واقعیت ممکن است با آنچه “روی کاغذ” آمده بوده تفاوت داشته باشند. باید به یاد داشته باشیم یک ایده ی خوب، زمانی خوب می باشد که افراد مناسبی برای اجرای آن وجود داشته باشند. اگر گردش کاری با طراحی ماهرانه داشته باشیم، به مدیری نیاز خواهید داشت که برای نظارت بر آن به اندازه ی کافی مهارت داشته باشد. اگر اهداف مالی بلندپروازانه ای دارید، به ناظر با تجربه ای احتیاج خواهید داشت که شما را در رسیدن به این اهداف یاری کند.

از مهمترین بخش های ابن فرایند تشکیل یک تیم خوب است. بدون یک گروه حرفه ای، حتی بهترین ایده ها هم سرنوشتی جز شکست نخواهند داشت. بنابراین منابع انسانی باید یکی از مهم ترین اولویت های ما باشد.