شروع یک روز کاری فروشنده موفق – قسمت اول

مشتری من کیست و چه می خواهد؟ رقیب من کیست و چه می کند؟

میتوان گفت جلب مشتری از اهداف ماست و رقیب مانع رسیدن به این هدف می باشد. روزمان را با طرح این دو سوال و با هدف شروع و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنیم.

فروشندگان حرفه ای موفق سحرخیز می باشند. اگر در هر روز یک ساعت از خواب خود را کم کنیم پنج سال به عمر کاری خود اضافه کرده ایم. سحرخیز باشیم و برنامه داشته باشیم. تا آخر عمر در سلام کردن به دیگران پیشقدم باشیم، این نشانه بزرگی و ادب ماست. ضمن اینکه در بازار و در مواجهه با مشتری حتماً می بایست ما شروع کننده ارتباط باشیم: پس با صدای بلند سلام کنیم.

یادمان باشد که ما بازاریاب و فروشنده ایم. در حرفه و کسب و کار ما 2 دسته از انسانها بسیار اثرگذارتر از بقیه هستند: یک دسته مشتریان و گروه دیگر رقبا. بیائیم خود را شرطی کنیم و در آغاز روز دو سوال بسیار مهم از خود بپرسیم…

• چقدر دیدن انسانهای خمیازه کش، بیحال، ژولیده همراه با بوی عرق بدن در اول صبح برای دیگران دردناک می باشد. ما که نمی خواهیم جزء این افراد باشیم، چون می دانیم که برای فروش موفق لازم است ابتدا فروشنده در نزد مشتری انسانی شایسته و مقبول به نظر بیاید تا مقدمات کسب و کار فراهم شود.
• رسیدن به وضعیت ظاهری نظیر لباس مرتب، کفش واکس زده و خوش بویی بسیار حائز اهمیت است، قبل از خارج شدن از منزل در آئینه قدی، خود را نظاره کنیم تا نقصی در ظاهرمان نباشد، ظاهر ما نشانه باطن ماست، این برداشتی است که مشتری خواهد داشت. باظاهر عالی، برداشت او را نسبت به خود شکل دهیم.
• بدون صرف صبحانه از منزل خارج نشویم، صبحانه مهمترین وعده غذایی ماست. صبحانه را مثل پادشاهان، ناهار را مثل شاهزادگان و شام را مثل گدایان بخوریم. محل کار جای خوردن صبحانه نیست. یکی از مناظر بد برای مشتریان این است که اول صبح منتظر اتمام صبحانه ما باشند. حتماً این مشتری عجله دارد وگرنه بیکار نیست که زودتر بیایم و وقتش را صرف انتظار صبحانه ما بکند. قهوه خانه که نیست، محل کار است. این دو را باهم اشتباه نگیریم.
• در بین راه به اخبار گوش ندهیم، اخبار بد و ناگوار در ذهن و روان ما ایرانیان تأثیر بدی می گذارد. اصولاً انسانهای شرقی، احساسی هستند. به احساس خود در اول صبح خوراک خوب بدهیم، به نوارهای شاد گوش کنیم، نوارهای غمگین اصلاً مجاز نیستند، اخلاقمان را خراب می کنند، حتی بهتر این است که هنگام رانندگی به نوارهای آموزشی در مورد فروش و بازاریابی و… گوش کنیم.