
21- فروشندگانی که فکر می کنند خودشان همه چیز را میدانند و بلدند و دنبال هیچگونه آموزشی که اطلاعات بیشتر کسب کنند نمی روند.
22- فروشندگانی که اگر مشتری سوالی دربارۀ جنسی داشته باشد که آنها ندارند (اما می توانند درباره اش راهنمایی کنند، یا مغازه های اطراف را معرفی کنند)، فقط سرشان را به علامت ندانستن بالا می برند و به خودشان زحمت کوچک ترین راهنمایی را هم نمی دهند (یا حداقل اینکه بگویند: متأسفانه من در این مورد اطلاعی ندارم).
23- فروشندگانی که فقط می خواهند مشتری را هیجانی نمایند تا خرید کنند، اما اصلاً توجه نمی کنند که شاید مشتری به آن کالا یا خدمات نیاز نداشته باشد.
24- فروشندگانی که اگر سوالات مشتری زیاد شود، از کوره در می روند.
25- فروشندگانی که بقیۀ پول مشتری را با کالاهای کم قیمت دیگر می دهند (مثلا پول خورد ندارند)، اما عذرخواهی نمی کنند که چون پول خُرد ندارند مجبور به این کار هستند و حق انتخاب هم به مشتری نمی دهند.
26- فروشندگانی که ته ذهن شان فکر می کنند: فروش یعنی قالب کردن جنس به دیگران.
27- فروشندگانی که دوستان خود را پشت دخل می برند و در حضور مشتری، صحبت های نامربوط با هم می کنند.
28- فروشندگانی که ویترین و یا قفسه های داخل مغازه شان شلخته باشد.
29- فروشندگانی که جنس خاک گرفته را از قفسه به مشتری می دهند و وقتی مشتری خواهش می کند آن را با یک دستمال پاک کنند یا یک کالای خاک نگرفته به او بدهند، با مشتری بحث می کنند و نهایتاً با اکراه این کار را انجام می دهند.