برنده و بازنده
برنده ها از زیر کار در نمی روند، به استقبال کارهای سخت می روند!
خسته نمی شوند! لحظه ای بی هدف در زندگی نیستند! و … چون می دانند چه آینده ای در انتظارشان است!
اما بازنده ها همیشه کار را مانند تنبیه و مجازات می بینند و با بی میلی کار می کنند!
- برنده متعهد میشود ولی بازنده وعده میدهد.
- برنده اگر اشتباه کند می گوید اشتباه کردم ولی بازنده میگوید تقصیر من نبود.
- برنده بیش از بازنده کار انجام می دهد و وقت اضافه هم دارد ولی بازنده حتی وقت برای کارهای ضروریش هم ندارد.
- برنده به بررسی دقیق مشکل می پردازد و دنبال راه حل می گردد ولی بازنده مشکل را حل نشده رها می کند.
- برنده با جبران اشتباه تأسف خود را نشان می دهد ولی بازنده می گوید متأسفم و باز تکرار می کند.
- برنده گوش می دهد ولی بازنده فقط منتظر است کی نوبتش می شود که حرف بزند.
- برنده به افراد برتر از خود احترام می گذارد تا چیزهای بیشتری بیاموزد ولی بازنده در پی نقاط ضعف آنان است.
- برنده می گوید باید راه بهتری وجود داشته باشد ولی بازنده می گوید تا بوده همین بوده.
- برنده بامیانه روی احساس قدرت می کند ولی بازنده یا از ضعف یا از قدرتش استفاده می کند.
- برنده گام های متعادل برمیدارد ولی بازنده یا خیلی تند یا خیلی کند بر می دارد.
- برنده قدمها و سنتها را جدی کار می کند و تمرکز روی خودش دارد ولی بازنده تمرکزش بر روی دیگران است.
- برنده اماده کمک به تازه وارد است و عشق بلاعوض می دهد ولی بازنده خود را برتر از تازه وارد میداند.
- برنده راهنما دارد و راهنمایی دیگران را بعهده می گیرد ولی بازنده خود را بی نیاز از راهنما میداند.
- برنده علیرغم مشکلاتی که دارد به جلسه میرود و راجع به مشکلاتش مشارکت می کند ولی بازنده جلسه را مانع رشد خود میداند.
- برنده ایمان دارد که با کمک نیروی برتر هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد ولی بازنده زود ناامید میشود.
- برنده برای اتحاد گروه خدمت می کند و اصول را به شخصیت ترجیح می دهد ولی بازنده شخصیت پردازی می کند.
- برنده اصل گمنامی را رعایت می کند ولی بازنده استاد شکستن گمنامی است.
- برنده برنامه روزانه دارد ولی بازنده بدون برنامه حرکت می کند. برنده.
- برنده شدن را هدف زندگی خود انتخاب می کند ولی بازنده فقط به پاک ماندن خود کفایت می کند.
- برنده نه از گذشته اش متأسف است نه آنرا فراموش می کند ولی بازنده دائم افسوس گذشته را می خورد.
- برنده به آنچه دارد می اندیشد ولی بازنده نگران چیزهایی است که از دست داده.
- برنده برای موقعیت شغلی فعلی خود ارزش قائل می شود تا فرصت بهتری پیدا کند ولی بازنده می گوید من نمی توانم پیشرفت کنم.
- برنده با افکار خوب سعی می کند احساس خوب داشته باشد تا به دیگران تسلی دهد ولی بازنده دیگران را باعث ناراحتی خود میداند.
- برنده می گوید من در دنیایکه هر کسی تجربه متفاوتی از درد دارد سعی می کنم با رشد خودم به آنها کمک کنم تا از درد رها شوند ولی بازنده می گوید شایسته نیست عده ای رنج بکشند و من احساس خوبی داشته باشم.
- برنده اطمینان دارد اگر با منبع عشق هماهنگ باشد زندگیش مملو از عشق خواهد بود ولی بازنده می گوید عشقی وجود ندارد.
- برنده میداند که صبر محصول درد و رنج است و عطا شدنی نیست بلکه یادگرفتنی است ولی بازنده دوست دارد بدون درد به همه چیز دست یابد.
- برنده میداند که درد او را از علایق دنیوی دور می کند و باعث نزدیک شدن او به خداوند می شود ولی بازنده می گوید زندگی ارزش درد کشیدن را ندارد.
- برنده می پذیرد که نه تنها در برابر اعتیاد خود بلکه در برابر اعتیاد دیگران نیز عاجز است. پس پیام را حمل می کند نه معتاد را . ولی بازنده معتاد را حمل می کند نه پیام را.
- برنده لغزش را راه نجات نمیداند ولی بازنده لغزش را سکوی پرتاب میداند این پرتاب به کجا باشد معلوم نیست.
شاید همه دوست داشته باشیم جزء برنده ها باشیم آیا تنها میل به برنده شدن کافیست؟ پس بیاییم با هم باشیم و برای برنده شدن همت کنیم چون بهبودی بعد از تسلیم کامل میسر است
شما جزو کدوم گروه هستید؟
انتخاب با شماست …
#رازهای تحول در کسب و کار ? :
بازنده ها در هر جواب ، مشکلی را می بینند، ولی یک برنده در هر مشکلی ، جوابی را می بیند
اگر آدم ها با خودشون روراست باشن و هی خودشون رو توجیه نکنن خیلی راحت می تونن طرز فکر و روش زندگی شون رو اصلاح کنن اما حیف که خیلی از ما ها نمیتونیم برنده فکر کنیم و تغییر برامون سخته