
بررسی های انجام شده روی نحوه ی عملکرد مغز چه تأثیراتی روی نگاه ما به رهبری و موفقیت دارد؟
“ما به جای اینکه اعتقاد داشته باشیم یک تحقیق خاص می تواند، کل بازی را تغییر داده باشد، معتقدیم که تحقیقات تازه در عرصه ی علم عصب شناسی، در کل ارزش مضاعفی به حوزه ی رهبری بخشیده اند. ظرف یک دهه ی گذشته، به اندازه ی کافی تحقیقات و بررسی هایی صورت گرفته که ما را بر آن دارد زبان کاملی برای امور مربوط به رهبری و چیستیِ آن خلق نماییم که ریشه در زیست شناسی دارند. تمام جنبه های مختلف رهبری (تصمیم گیری، نوآوری، ترغیب، همکاری، تأثیرگذاری) از زوایای مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند. آنچه که تازگی دارد این است که ما حالا سعی داریم رویکردی یکپارچه به همه ی اینها داشته باشیم”
منظورمان از این رویکرد یکپارچه چیست؟
جدیدترین موضوع در حال حاضر این است که به رهبران کمک نماییم برای این تجربه ی ذهنی، زبان محکم تر و جامع تری داشته باشند. یکی از جدیدترین ایده هایی که راه خود را از مطالعه روی مغز به حوزه ی رهبری باز نموده پدیده ی واکنش احساسی آمیگدال است. می بینیم که به یکباره برای اینکه به دیگران بگوییم ذهن ما توانایی عملکرد درست را ندارد، زبانی علمی پدید آمده است. اگر پدیده ی واکنش احساسی آمیگدال را بشناسیم، تصمیمات کسب و کاری مهم را به زمانی موکول خواهیم نمود که دچار این واکنش نباشیم”.
دیوید راک می گوید: “ما برای شناسایی سوگیری هایی که سد راه یک تصمیم گیری خوب می یاشند نیز زبان خود را داریم. برای بیان دلیل اینکه از بعضی ها خوشمان می آید و از برخی دیگر خیر نیز زبان علمی داریم و به این شکل می توانیم همکاری بهتری با دیگران داشته باشیم. این زبان مشترک به رهبران اجازه خواهد داد تطبیق پذیر تر باشند و در تصمیم گیری های خود استراتژی های بهتری اتخاذ نمایند”.
آمیگدال یا بادامه به بخشی از مغز گفته می شود که مسئول پردازش احساسات می باشد. واکنش احساسی آمیگدال، یک واکنش احساسی آنی و شدید است که فرد بعداً متوجه شدت بیش از حد آن در مقایسه با عامل محرک اولیه خواهد شد. توضیح علمی آن نیز این است که برخی اطلاعات احساسی مستقیماً از تالاموس به آمیگدال منتقل می شوند، بدون آنکه در نئوکورتکس مغز پردازش شده باشند. این باعث واکنش احساسی شدیدی می شود که پیش از تفکر منطقی قرار می گیرد.