
چگونه به اهداف خود برسیم؟
یکی از اصول هدف سازی این است که مطلقاً تا وقتی که به هدفمان نرسیده ایم، با هیچکس راجع به اهدافمان صحبت نکنیم!
باور کنیم که با رعایت کردن همین اصل ساده، خیلی به اهدافمان نزدیک میشویم. بخش زیادی از موانع هدف ما ناشی از سیگنال های منفی محیط است. از هدفمان با هیچکس حرف نزنیم! اصلاً لزومی ندارد که دیگران بدانند ما چه می کنیم!
قبل از هر کاری یکی از زیباترین و شکیلترین دفترهای موجود در بازار را تهیه کنیم! این دفتر اهداف ما خواهد بود.
این دفتر باید قطور باشد! مثلاً ۲۰۰ برگ. از همه مهمتر، دفتر اهداف ما، باید قفل داشته باشد! طوری که هیچکس جز خودمان، این دفتر را نخواند! حتی نزدیکترین و صمیمی ترین دوست مان! اهدافمان را با جزئیات کامل در این دفتر می نویسیم.
یک تجربه ی شخصی از یک مخاطب: من از سال ۸۴ تا کنون شعر می گویم. اولین شعر خود را شهریور ۷۴ سرودم. اما تا ۳ سال هیچکس نمیدانست من شعر می گویم! آن زمان هنوز ان ال پی نخوانده بودم. اما بطور ناخودآگاه از ابراز وجود به عنوان یک شاعر خودداری میکردم! در همان ۳ سال بود که سبکِ خاص خود را پیدا کرده و فهمیدم که در چه قالب و در مورد چه موضوعاتی بهتر می توانم شعر بگویم و بنویسم!
از آن زمان، تا به حال حدود ۷۰۰۰ بیت شعر گفته ام! شاید اگر همان ابتدا مطرح میکردم که شاعر هستم تا الان ۱۰۰۰ بیت شعر گفته بودم.
از اهداف خودمان با هیچکس سخن نگویید مگر یک نفر! و او کسی نیست جز متخصص بی طرف!!!
اولاً، کسی که بی طرف باشد نسبت به شکست یا موفقیت ما هم بی تفاوت خواهد بود! یعنی برایش فرقی نخواهد داشت. ثانیاً، در زمینه ی هدف ما هم متخصص است. اگر چنین کسی را نداریم خودمان بهترین مشاور خودمان هستیم. حالا علت چیست؟ چرا نباید هدف مان را به کسی بگوییم؟
دو حالت دارد:
۱- مخاطب ما، ممکن است حسادت کند. حتی اگر ظاهراً ما را تأیید و همراهی کند، قلباً و باطناً مایل نیست ما به هدفمان برسیم. همین فکر منفیِ او، در رسیدن ما به هدف، مانع ایجاد میکند.
کمترین آسیب، این است که رسیدنِ ما به هدف، به تأخیر می افتد.
۲- مخاطبِ ما، انسان خوبیست و خیرخواهِ ماست. اشتیاق قلبی زیادی هم دارد تا ما به هدفمان برسیم. اما فقط کافیست هنگامیکه ما درباره ی هدف خود حرف می زنیم او در دلِ خود بگوید: اگر به هدفش نرسد چقدر بد میشود!
همین جمله سیگنال منفی را به سمتِ هدف ما پرتاب میکند.
باز هم دلیل دارم که چرا نباید هدفمان را به کسی بگوییم؟
زیرا ما در واقع با کلماتی که از دهانمان خارج می کنیم، امواجی را در محیط منتشر می کنیم. وقتی کلام را به آنکه نباید! گفتیم، هدف ما از حالت اختصاصی و منحصر به فرد بودن، خارج شده و جنبه ی عمومی پیدا میکند. وقتی چنین اتفاقی افتاد، هدفِ ما از کنترل ما خارج میشود.
دوستان خوب دقت کنید:
وقتی که ایده ی جدیدی به ذهن ما می رسد ( راجع به هر موضوعی) سریعاً آن را در دفتر هدفسازی قفلدار خود بنویسیم. اگر ننویسیم چه می شود؟
پس از ٧٢ ساعت، ایده ی ما به ذهن فرد دیگری منتقل می شود !!!!
اهداف زندگی ما هم همین گونه است. حتماً شاهد بوده اید که به چیزی فکر کرده اید و پس از مدتی، فکر خود را به صورت عینی و قابل مشاهده، دیده اید، توسط فرد دیگری اجرا شده است. یا کاری را که هنوز مقدمات آن را آماده نکرده اید! درباره اش با کسی صحبت کردید و او ایده ی شما را پس از مدتی اجرا کرده!
عزیزان من؛ اهداف خود را حتماً در همان لحظه که به ذهنتان می رسد در دفتر هدفسازی بنویسید و برای آن یک استراتژی واقعی و قابل دستیابی در نظر بگیرید.
رعایت همین اصل ساده؛ دو دستاورد مهم برای شما خواهد داشت:
۱- هر روز جزئیات جدیدی را به هدفمان اضافه می کنیم و شاید نکات غیر ضروری را هم حذف کنیم.
بنابراین هدف ما، صیقل یافته، ساخته و پرداخته خواهد شد و دستیابی به آن هر روز بیش از روز قبل میسر خواهد بود.
۲- با نوشتن هدف و تعیین استراتژی برای آن، در واقع ما از عمومی شدن هدفمان جلوگیری کرده ایم!
این گونه است که همچنان برای ما منحصر به فرد می ماند. اکنون، هدف تحت کنترل ماست.
احساس نقص ایجاد نیاز حرکت به سمت تکامل
هیچگاه از اینکه از معایب و نقایص خود آگاه میشویم، هراس نداشته باشیم. دانش آموختگان مؤسسه acceeder فرانسه جلسات جالبی دارند. آنها دور هم جمع می شوند و درباره ی رفتارها و اشتباهات شان در زندگی صحبت می کنند. در هر جلسه یک نفر داوطلب میشود که از نقص هایش آگاه شود. دیگران هم بدون غرض ورزی و بدون جانبداری به حرف هایش گوش داده و یادداشت برداری می کنند. در پایان جلسه، هر کسی معایب و نقایص شخص داوطلب و همچنین روش های برطرف کردن آن را روی کاغذ می نویسد و به او می دهد.
تمام برگه ها هم بدون نام هستند و شخصی که داوطلب میشود، اصلاً متوجه نمیشود کدام برگه مربوط به کدام دوستش است.
ما برای اینکه به اهدافمان برسیم ابتدا باید نقایصِ درونی خود را برطرف کنیم تا با هدفمان سنخیت داشته باشیم. بین ما و اهداف متعالی ما، باید هماهنگی هایی ایجاد شود. و آنچه گفتم یکی از بهترین روش های آگاهی از نقایص هست.