9 نمونه بازاریابی درونگرا

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

نمونه هایی از بازاریابی درون گرا (Inbound marketing) که برای شما مشتری جذب می کنند، را در این مقاله بررسی میکنیم.

بعضی می گوید که بهترین نمره دهی برای فیلم ها، متعلق به فیلم هایی است که آن ها را نمی بینید.

اما منظور این حرف این نیست که امتیاز فیلم ها تاثیری بر روی کسانی که به سینما می روند ندارد؛ بلکه کاملا بر عکس، در واقع، امتیاز دهی به بهترین فیلم ها تاثیر بسیار زیادی بر روی مخاطبین دارد.

عامل موفقیت این فیلم ها این است که کارهایشان را با زیرکی انجام می دهند. مادامی که تصویر بر روی صفحه نمایش شکل می گیرد، موسیقی باعث می شود احساسات در صحنه ایجاد شود. مخاطبین بدون آنکه متوجه شوند، تحت تاثیر این عوامل قرار می گیرند.

اخطار لو رفتن موضوع : از این حرف هایی که گفتم می خواهم یک تشبیه ایجاد کنم.

امتیازهایی که به یک فیلم داده می شود، درست مانند استراتژی های بازاریابی درون گرا برای برند شما عمل می کنند.

بازاریابی درونگرا چیست؟

بازاریابی درون گرا یک استراتژی بازاریابی است که بر اساس آن، شما به جای این که به صورت خارجی و ظاهری تبلیغات و خدمات خودتان را تبلیغات کنید، سعی می کنید که مشتری های احتمالی را به سمت وبسایت خودتان هدایت کنید.

ایده اصلی این روش این است که شما مشتری های بالقوه خودتان را به وبسایت خود بیاورید تا آن ها با پیشنهادات و برند شما آشنا شوند. در حالت ایده آل، شما یک احساس خوب در مشتری ها ایجاد می کنید؛ از این رو این احتمال ایجاد می شود که مشتری های بالقوه شما وقتی که آماده خرید باشند، از محصولات یا خدمات شما استفاده می کنند.

بازاریابی بیرون گرا در طرف دیگر، به برنامه های بازاریابی اشاره دارد که معمولا با استفاده از رسانه های پولی متداول انجام می شود : تبلیغات تلویزیونی، بیلبورد ها، پوستر های دیوانه کننده شربت های ویتامین که باعث می شود رفت و آمد صبحگاهی شما ارزشمند شود! موضوع مشترکی که در این انواع تبلیغاتی وجود دارد، تبلیغات مستقیم یک محصول و خدمت می باشد.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

بازاریابی برونگرا باعث می شود که پیشنهادات محصولات و خدمات شما به مشتریان بالقوه شما ارائه شود. بازاریابی درون گرا باعث می شود که مشتریان بالقوه به سمت شما بیایند.

چرا باید از بازاریابی درون گرا استفاده کنیم؟

پاسخ کوتاه : به دلیل این که این برنامه های بازاریابی به شما این امکان را می دهد تا در مشتریان هدایت شونده با کیفیت شما، کسانی که نسبت به محصول یا خدمت ارائه شده توسط شما علاقه مند هستند، اعتماد ایجاد کنید.

در صورتی که کسب و کار شما یک چرخه فروش نسبتا بلند داشته باشد، این موضوع اهمیت بسیار زیادی خواهد داشت. در صورتی که مشتری های احتمالی شما زمان خودشان را سپری می کنند تا پیشنهاد های مختلف را جستجو کنند و معایب و مزایای هر کدام از پیشنهاد ها را سبک و سنگین کنند، ایجاد آگاهی نسبت به برند و اعتماد اهمیت بسیار زیادی دارد.

فرض میکنیم که شما یک بازاریاب B2B هستید که نرم افزار های مدیریت رسانه اجتماعی را می فروشید. مشتری های شما از بستر های شما (به عنوان مثال نرم افزار مدیریت رسانه های اجتماعی Sprout Social) استفاده می کنند تا توییت، پست های اینستاگرام، پست های فیسبوک و موارد این چنینی را ایجاد کرده و به صورت زمان بندی شده منتشر کنند. 

بازاریابی درون گرا,بازاریابی درونگرا چیست,برنامه های بازاریابی

نرم افزار شما نوعی سرمایه گذاری می باشد؛ پس قطعا کسی از روی هوس و وسواس آن را نمی خرد. اگر چه قیمت گذاری شما مناسب و رقابتی هم باشد، مشتری های احتمالی حتما رقبای شما را هم بررسی می کنند و قبل از تصمیم گیری، تا حدی که بتوانند در رابطه با خرید خودشان اطلاعات کسب می کنند.

بنابراین این که بخواهید به زور محصول خودتان را عرضه کنید قطعا تاثیری نخواهد داشت. شما باید ارزش محصول خودتان را نشان دهید.

شما باید یک برند را پرورش دهید که مشتریان بالقوه شما نه تنها آن را شناخته و درک کنند، بلکه برند شما باید به گونه ای باشد که مشتریان بدانند هر وقت چیزی نیاز داشته باشند، برند شما برای نیاز آن ها پاسخی خواهد داشت.

بعد از ماه ها تحقیقات و ارزیابی، فکر می کنید مشتری های احتمالی شما به سمت چه کسی می روند، محصولی که آن ها چند بار در فید های خبری خودشان دیده اند و یا برندی که نسبت به آن دیدگاه های ارزشمند فراوانی دارند و می دانند که بهترین عملکرد را دارد؟

فکر کنم خودتان بهتر از من پاسخ را می دانید!

چند نمونه از بازاریابی درونگرا

بازاریابی درونگرا یک عبارت گسترده می باشد؛ در واقع شامل تاکتیک های منحصر به فرد و مختلفی می باشد.

جدا از همه این موارد، راه های متنوعی وجود دارد تا بتوانید مشتریان بالقوه را به سمت وب سایت خودتان بکشید.

حالا می خواهیم در رابطه با این موضوع صحبت کنیم.

نمونه 1 : یک وبلاگ

بر اساس گفته های HubSpot، شرکت SaaS که واژه بازاریابی درون گرا یا inbound marketing را در حدود سال 2006 به صورت گسترده به کار برد؛ بازاریاب هایی که وبلاگ نویسی را در اولویت قرار داده اند، با احتمال 13 برابر بیشتر، یک ROI مثبت دریافت می کنند.

همچنین اگر شما در این روش ثابت قدم باشید هم بسیار برایتان مفید خواهد بود؛ کسانی که حداقل 16 بار در ماه محتوایی را در وبلاگ خودشان منتشر می کنند، در مقایسه با شرکت هایی که تعداد پست کمتری را در یک ماه منتشر می کنند، 3.5 برابر ترافیک بیشتر و 4.5 برابر مشتریان هدایت شونده بیشتر را جذب می کنند.

وبلاگ یکی از بهترین روش ها برای پاسخ دادن به سوالات مشتریان بالقوه تان (مثلا، چگونه باید حساب Google Ads خودم را بسازم؟) به صورت محتوای کامل و در دسترس میباشد.

جذب مشتری احتمالی,نمونه بازاریابی درونگرا

هر چه وبلاگ شما محتوای آموزنده بیشتری داشته باشد و هر چه شما بیشتر با محتوای تازه آن را به روز رسانی کنید، احتمال این که شما به یک برند قابل اعتماد تبدیل شوید که مشتریان بالقوه شما آن را به یاد داشته باشند و در قیف بازاریابی از بالا تا پایین همراه آن باشند، بیشتر می شود.

نمونه 2 : یک اینفوگرافیک

همانطور که محتوای کتبی می توانند بسیار عالی باشند، گاهی مردم مثلا وقت کافی (یا تمایل کافی) برای نشستن و خواندن 2000 کلمه در رابطه با یک کلمه کلیدی طولانی را ندارند.

گاهی اوقات هم مشتری احتمالی شما می خواهد یک تصویر لحظه ای از داده های مفید داشته باشد که در حالت ایده آل، به صورت زیبا و رضایت بخش ارائه می شود.

علاوه بر این، اگر اطلاعاتی که شما به اشتراک می گذارید اهمیت بسیار زیادی داشته باشد، مثلا داده های بنچمارک برای تبلیغات موبایل در 18 صنعت مختلف، قطعا می تواند به خوبی خودش را در اینترنت نشان دهد.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

این خودنمایی هم زودگذر نخواهد بود؛ بلکه می تواند تاثیر طولانی مدتی بر روی مشتری های احتمالی ایجاد کند. در صورتی که شما بتوانید کاری کنید که افراد در رابطه با برند شما صحبت کنند، قطعا به زودی مشتری های احتمالی شما به مشتری نهایی تبدیل می شوند.

نمونه 3 : یک مقاله سفید (Whitepaper)

تعریف و هدف مقاله سفید مبتنی بر این است خواسته شما چیست. صنعتی که شما در آن فعالیت می کنید و اهدافی که دنبال آن هستید، بر روی محصول نهایی تاثیر دارد.

ما برای اهدافمان، یک مقاله سفید را به عنوان یک قطعه آموزشی محرمانه و محتاطانه مورد مطالعه قرار می دهیم که لحن بیان آن به نوعی نسبت به محتوای عادی وبلاگ ها رسمی تر می باشد.

در حالی که یک پست وبلاگ یکی از فعالیت های هفتگی شما می باشد، یک مقاله سفید فعالیت دوره ای شما می باشد.

به عنوان یک قانون، باید فرض کنید مشتریان احتمالی که مقاله های سفید شما را دانلود میکنند، انتظار دارند که این مقاله ها دقت، عمق، اصالت و ارزش بیشتری را داشته باشند.

ظاهر و نحوه ارائه این مقاله ها هم اهمیت بسیار زیادی دارد.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

مهمترین مزیت مقاله سفید نسبت به پست وبلاگ یا اینفوگرافیک این است که به علاوه ایجاد ارزش برای افرادی که می خواهند کیفیت خدمات یا محصولات شما را ارزیابی کنند، شما می توانید در ازای این مقاله ها، اطلاعات تماس افراد را هم دریافت کنید.

به این روش، بعد از این که خواننده ها محتوای شما را دانلود کردند، شما می توانید از روش های بازاریابی ایمیلی استفاده کنید تا آنها را به مرحله تبدیل به مشتری نهایی، نزدیک تر کنید.

نمونه 4 : یک کتاب الکترونیک

قصد مقایسه ندارم اما مزیت های یک کتاب الکترونیک خیلی به مزیت های مقاله سفید شبیه است.

شما با استفاده از کتاب الکترونیک می توانید برند خودتان را به عنوان یک منبع قوی از اطلاعات مفید و عملی توسعه دهید. معمولا، ارائه این کتاب ها رایگان می باشد و تنها در ازای اطلاعات کاربر در  اختیار آنها قرار می گیرد.

در صورتی که می خواهید از کتاب های الکترونیک در استراتژی های درون گرا استفاده کنید – و من هم پیشنهاد می کنم که این کار را بکنید – خیلی این کار را شوخی نگیرید! همیشه به یاد داشته باشید که شما می خواهید یک کتاب بنویسید.

همین موضوع باعث می شود که یک سطح جدی از پیچیدگی در این کار ایجاد شود. شما باید از این قالب محتوا برای اطلاعاتی استفاده کنید که نسبت به تاثیر و جذابیت آن ها مطمئن هستید.

ادامه…

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

یرخی از نمونه بازاریابی درونگرا را در قسمت قبلی با هم بررسی کردیم. مواردی چون پست های وبلاگی، اینفوگرافیک، مقاله سفید و کتاب های الکترونیکی. در اینجا این نمونه ها را ادامه میدهیم.

نمونه 5 : مطالعات موردی (یا تمرکز بر روی مشتری)

فرض کنید شما مالک یک کسب و کار در بازار نرم افزار های مدیریت رسانه های اجتماعی هستید، مانند همان مثالی که در ابتدای کار مطرح کردم.

در حالی که شما در حال بررسی وبلاگ یکی از شرکت های مد نظر خودتان هستید، شما به یک مورد مطالعاتی یا کیس استادی می رسید. این کیس استادی، داستان شرکت را می گوید – که به طور عجیبی شبیه به شرکت شما می باشد – که این شرکت نرم افزاری را سال پیش خریده است و از آن زمان تا کنون، این نرم افزار بازدهی مثبتی برای آن شرکت داشته است.

این نرم افزار، باعث شده تفاوت های محسوسی برای آن مشتری ویژه ایجاد شود.

به صورت طبیعی، شما با خودتان فکر می کنید که : “خب این نرم افزار برای من هم کار می کند درسته؟”

این قدرت یک مورد مطالعاتی می باشد. این کیس استادی به افرادی که در آستانه خرید محصول یا خدمات خاصی هستند، نشان می دهد که محصول یا خدمت شما برای افراد دیگر درست مانند شما مفید بوده است. همین اشاره کوچک می تواند باعث شود که شما قانع شوید مگر نه؟

نمونه 6 : یک وبینار

القای یک شخصیت زنده در محتوای کتبی شما، همیشه کار ساده ای نیست.

درست، غیر رسمی بودن نسبی پست های وبلاگ به شما این امکان را می دهد که شوخ طبعی خودتان را هم به کار ببرید؛ اما، وقتی که بحث مقاله های سفید و کتاب های الکترونیکی که رسمیت بیشتری دارند مطرح می شود، با خودتان می گویید کاش می شد که چیز دیگری را به این محتوا اضافه کرد … مثلا یک انسان زنده!

اینجا می توانید از یک وبینار استفاده کنید.

وبینار، یک سمینار اینترنتی می باشد. یعنی محتوای مبتنی بر سخنرانی که به مخاطبین خاص وب سایت ارائه می شود. با این قالب یک عضو (یا چندین عضو) از تیم محتوای شما این فرصت را دارند که اطلاعات ارزشمندی را به کاربران ارائه کنند و این کار را در یک حالت کاملا جذاب و سرگرم کننده انجام دهند.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

حضور یک فرد واقعی و با ادراک حتی اگر بدون تصویر و فقط به صورت صوت باشد، این احساس را ایجاد می کند که برند شما یک رابطه مستقیم با مشتری های احتمالی دارد. در حالی که مشتریان احتمالی شما می توانند بدون حضور افراد مستعدی که محتوای پست های شما، مقاله های سفید و یا کتاب های الکترونیکی شما را ایجاد کرده اند این محتوا را درک کنند، اما وبینار ها تاثیر متفاوتی دارند.

همچنین، شما می توانید از مشتری های بالقوه خودتان برای شرکت در یک وبینار بخواهید که اطلاعات تماس خودشان را در اختیار شما قرار دهند به همین دلیل وبینار ها یکی از بهترین روش های ایجاد مشتری های هدایت شونده می باشند.

نمونه 7 : یک پادکست

شما می توانید هر چقدر می خواهید با این پادکست ها لطیفه بگویید و بامزه باشید. این روزها، نشر پادکست خیلی جذاب است.

(ممکن است چند سال دیگر از این حرف پشیمان شوم. اما فعالیت در زمینه تولید محتوا این چیز ها را هم دارد!)

 درست مانند وبینارها، این قالب پادکست به شما این امکان را می دهد تا به برند خودتان نوعی شخصیت بدهید. به این روش، وقتی که مشتری های احتمالی شما می خواهند تصمیم نهایی خودشان را بگیرند، آن ها شما را به عنوان یک منبع با ارزش و قابل اعتماد به یاد می آورند.

نشر پادکست ها اصلا کار دشواری نیست. اگر یک لپتاپ و چند میکروفون داشته باشید و حداقل یک همکار داشته باشید که صدایش هم خیلی شبیه گوینده های رادیو نباشد، شما می توانید این کار را انجام دهید.

اگر شما یک قسمت 30 دقیقه ای در هفته پادکست منتشر کنید، شما تبدیل به یک برند جذاب می شوید که مشتری های احتمالی در طول رفت و آمد های کاری خودشان در صبح اول هفته به سراغ شما می آیند.

نمونه 8 : تولید ویدیو

من نمی خواهم آمار بازاریابی ویدیویی را که همیشه پیش روی شما بوده را دوباره تکرار کنم و به گفتن چند جمله اکتفا می کنم :

محتوای ویدئویی بسیار قوی می باشد. این محتوا جذاب و رو به رشد می باشد و مهم تر از همه، تاثیر بسیار بالایی دارد. وقتی که افراد صفحه های فیسبوک و اینستاگرام را بالا و پایین میکنند، دوست دارند ویدئو ببینند.

شما دلیل این موضوع را هم احتمالا می دانید : این ویدئو ها باعث می شود که برند در زندگی مشتریان نفوذ کند.

در حالی که بهتر است محتوای کتبی شما حالت طولانی تری داشته باشد، ویدئو ها در بهترین حالت سایز کمی دارند. همیشه در این موارد استثنا هم دیده می شود، اما معمولا کاربران رسانه های اجتماعی خیلی به ویدئو هایی که بیشتر از یک یا دو دقیقه هستند، علاقه ای ندارند.

علاوه بر این، ویدئو ها شما را قادر می سازند تا محتوای خودتان را به صورت قابل درک تری ارائه کنید. یک مشتری احتمالی ممکن است وقت کافی برای شرکت در یک وبینار را نداشته باشد، اما احتمالا او می تواند یک یا دو دقیقه زمان بگذارد و از طریق یک ویدئو کوتاه، موضوعات اصلی را بررسی کند.

البته که اگر شما بتوانید مشتری احتمالی خودتان را راضی کنید که در وبینار شرکت کند و در ازای آن از او اطلاعات تماسش را بگیرد خیلی خوب است، اما اگر شما بتوانید برای خودتان به عنوان یک شرکت تولید کننده ویدئو هم شهرتی دست و پا کنید، قطعا برای شما مفید خواهد بود.

نمونه 9 : بهینه سازی موتور جستجو

فکر می کنم بهترین روش برای تمام کردن این بحث در رابطه با بازاریابی اینترنتی درونگرا، صحبت در رابطه با موضوعی است که باعث می شود هشت روش قبلی تاثیر بیشتری داشته باشند! بله درست حدس زدید … می خواهیم در رابطه با بهینه سازی موتور جستجو صحبت کنیم.

سئو یک کلمه گسترده است و خود این کلمه اشاره به مجموعه ای گسترده از فعالیت ها دارد که شما می توانید از آن ها استفاده کنید (و قطعا باید استفاده کنید!) تا محتوای سایت شما در نتایج موتورهای جستجو بهتر دیده شود.

مهم نیست که کتاب الکترونیک شما چقدر خوب است یا پادکست های شما چقدر موثر است، زیرا اگر مشتری های احتمالی نتوانند در نتایج جستجوی ارگانیک خودشان به سایت شما برسند، قطعا این محتوای شما تاثیری نخواهد داشت. این یعنی شما باید بتوانید محتوای خودتان را به صفحه اول نتایج موتور جستجو برسانید و در حالت ایده آل آن را به قسمت میانی یا بالای صفحه بیاورید.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

در غیر این صورت شما نمی توانید هیچ کسی را به وبسایت خودتان بیاورید!

سئو داخلی شامل تمام کار هایی است که شما به صورت مستقیم بر روی وبسایت خودتان انجام می دهید تا محتوای شما در SERP، بهتر دیده شود. در سطح کلی، سئو داخلی یعنی تولید کردن محتوای با کیفیت و تولید شده توسط افراد حرفه ای که واقعا پاسخگوی سوالات جستجو شده توسط کاربران باشد و بتواند مشکلات آن ها را حل کند. در سطح جزیی تر، سئو داخلی یعنی بهینه سازی محتوای وب سایت برای کلمات کلیدی خاص جهت تضمین این که وقتی افراد عبارت های خاصی را جستجو میکنند، موتور جستجو سایت شما را در ارتباط با آن کلمه کلیدی نمایش دهد.

سئو خارجی نیز شامل تمام کار هایی می باشد که شما خارج از سایت خودتان انجام می دهید. در اصل، هدف این کار، این است که وبسایت های مشهور لینک محتوای شما را در سایت خودشان قرار دهند. هر لینک به موتور جستجو نشان می دهد که محتوای شما قوی است و ازین رو، باعث می شود که رتبه ارگانیک شما بالا برود.

من خیلی ساده این موضوعات را توضیح دادم اما شما لب کلام را متوجه شدید؛ سئو یکی از مهم ترین بخش های بازاریابی درونگرا می باشد زیرا اگر مردم از سایت شما مطلع نباشند، قطعا از آن بازدید نمیکنند.

و حالا اگر نمی دانستید، حالا می دانید که باید چه کار بکنید

اینم از این دوستان من؛ 9 نمونه بازاریابی درونگرا و یا 9 روش مختلف برای رسیدن به افراد شایسته برای محصول یا خدمات شما از طریق وبسایت و آشنا کردن آن ها با برند عالی خودتان.

البته که همه این روش ها قرار نیست برای شما عالی باشند. در واقع، شما باید یکی دو روش را انتخاب کنید که برای برنامه های بازاریابی کلی شما، مناسب باشد.

و نکته جالب اینجاست! به هیچ وجه قرار نیست شما در زمینه بازاریابی اینترنتی درون گرا همه فن حریف شوید تا به موفقیت برسید. درست مثل هر چیز دیگری در بازاریابی، شما باید امتحان کنید، آزمون و خطا کنید و اشتباه های خودتان را شناسایی کنید تا به موفقیت برسید.

وقتی که بتوانید در رابطه با روش هایی که بهترین تاثیر را برای شما دارند به تعادل رسید، مشتری های هدایت شونده درست پشت درب سایت های شما صف خواهند کشید!

ادامه…

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

بازاریابی درونگرا (inbound marketing) به کمک روایت داستان کسب و کار، از تکنیک های جذب مخاطب می باشد. در این مقاله بازاریابی اینترنتی قصد داریم، به شما کمک کنیم تا مهارت های روایت داستان خودتان را ارتقا دهید تا برند خودتان را بهبود بخشیده و با مخاطبین خودتان ارتباط برقرار کنید.

این کار یک هنر است.

نه یک فرایند فروش یا تکنیک، بلکه داستان سرایی یک هنر است؛ هنر “داستان سرایی”.

همچنین درست مانند یک هنر، داستان سرایی نیازمند دیدگاه، مهارت و تمرین می باشد. روایت داستان چیزی نیست که شما بتوانید در یک جلسه درسی یا یک دوره آن را یاد بگیرید. این روند، روند آزمون و خطا می باشد تا بتوانید در آن مهارت کسب کنید.

مثل این که باید تلاش زیادی بکنید نه؟ قطعا همینطور است و به همین دلیل هم داستان سرایی به یکی از مهم ترین بخش های برنامه های موفق بازاریابی تبدیل شده است. این داستان سرایی باعث می شود که برند های ضعیف از برند های قوی و مشتری های وفادار از مشتری های موقت و یک مرتبه ای، جدا شوند.

در واقع داستان سرایی قلب بازاریابی درون گرا می باشد.

داستان سرایی یکی از مهم ترین ابزارها برای شما است که می توانید از آن در بازاریابی های درونگرا استفاده کنید. به همین دلیل ما این راهنمای جامع را به شما ارائه می کنیم تا به شما کمک کنیم مهارت داستان سرایی در بازاریابی را به دست بیاورید و داستان های عالی و با شکوه خودتان را برای مخاطبین، بیان کنید.

خب حالا قلم و کاغذ خودتان را بردارید که می خواهیم کار را شروع کنیم.

  1. داستان سرایی چیست؟
  2. چرا ما داستان می گوییم؟
  3. چه چیزی باعث می شود که یک داستان، داستان خوبی شود؟
  4. فرآیند داستان سرایی
  5. منابع روایت داستان

روایت داستان چیست؟

روایت داستان، یعنی استفاده از حقایق و روایت برای ایجاد ارتباط با مخاطبین و انتقال مفاهیم به آن ها. بعضی از داستان ها بیشتر حالت حقیقت دارند در حالی که بعضی از آنها دارای آب و تاب بوده و یا بر اساس ذهنیت فرد ایجاد می شوند تا بتوانند مفهوم اصلی را بهتر منتقل کنند.

در حالی که این تعریف خیلی خاص است، اما داستان ها می توانند حالت های بسیار مختلفی داشته باشند. این تصویر که در قسمت زیر میبینید، توسط ReferralCandy ارائه شده است و می تواند به شما کمک کند متوجه شوید چه چیزی داستان است و چه چیزی با داستان تفاوت دارد.

داستان سرایی یک هنر بسیار قدیمی است که در فرهنگ ها و جوامع مختلف وجود داشته است. چرا؟ زیرا داستان ها یک زبان سراسری هستند که همه افراد فارغ از محل زندگی، شهر تولد و یا میراث فرهنگی خودشان، می توانند آنها را درک کنند. داستان ها باعث تحریک تصور و احساس می شوند و در نتیجه یک حس همگانی در میان شنوندگان و گویندگان داستان ها ایجاد می کنند.

گفتن یک داستان مثل نقاشی کشیدن است اما این بار، تصاویر با کلمات شکل می گیرند. در حالی که هر کسی می تواند یک داستان بگوید، اما افراد خاصی هستند که مهارت های داستان سرایی خوبی دارند و از طرف سازمان خودشان، برند و یا کسب و کار خودشان، مسئولیت روایت داستان را بر عهده می گیرند. شما ممکن است در رابطه با این افراد شنیده باشید؛ ما معمولا آن ها را با نام بازاریاب، نویسنده محتوا و یا متخصص های روابط عمومی می شناسیم.

تمام اعضای یک سازمان می توانند یک داستان بگویند. اما قبل از این که ما وارد بحث چگونگی انجام این کار شویم، باید در رابطه با این موضوع صحبت کنیم که ما به عنوان یک جامعه، یک فرهنگ و یک اقتصاد، چرا از روایت داستان استفاده می کنیم.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

داستان سرایی برند

ما چرا داستان برند می گوییم؟

دلایل بسیار مختلفی برای داستان سرایی برند وجود دارد؛ برای فروش، برای سرگرم کردن دیگران، برای آموزش دادن به آن ها و یا برای رجز خوانی. ما در رابطه با این موضوعات در قسمت زیر صحبت می کنیم. الان، من می خواهم در این باره صحبت کنیم که چرا ما به جای استفاده از مثلا اسلاید های داده محور یا لیست های bullet مبتنی بر حقایق، از داستان سرایی استفاده می کنیم. چرا داستان ها یکی از بهترین از روش ها برای اشتراک، توضیح و یا فروش اطلاعات می باشد؟

دلیل آن را در قسمت زیر توضیح می دهیم.

مزایای داستان کسب و کار

داستان ها باعث می شوند ایده های انتزاعی، عینیت بگیرند و پیام های پیچیده به سادگی بیان شوند.

ما همه در زمان تلاش برای درک ایده های جدید، با سردرگمی رو به رو شده ایم. داستان ها به ما کمک می کنند تا این مشکل را رفع کنیم. مثلا به زمان هایی فکر کنید که داستان ها به شما کمک کرده اند که یک ایده را بهتر درک کنید … شاید یک معلم از یک داستان استفاده کرده است تا مثلا یک مسئله ریاضی را توضیح دهد، یک سخنران شرایطی را توصیف کرده است که در آن یک نصیحت جای گرفته بوده و یا یک فرد از یک مورد پژوهی برای توضیح داده های پیچیده استفاده کرده است.

داستان ها به ما کمک می کنند تا مفاهیم انتزاعی را عینیت ببخشیم و پیام های پیچیده را به سادگی بیان کنیم. استفاده از مفاهیم سنگین و نا محسوس و ایجاد ارتباط بین این مفاهیم و مفاهیم عینی و ساده، یکی از بهترین و مهم ترین نقاط قوت داستان سرایی در فروش است.

به عنوان مثال Apple را در نظر بگیرید. کامپیوتر ها و تلفن های هوشمند موضوعات بسیار پیچیده ای هستند و توصیف آن ها برای مشتری های عادی کار دشواری است. استفاده از داستان های واقعی در زندگی باعث شده آن ها بتوانند محصولات و مزایای آن ها را به صورت دقیق برای مشتری های خودشان توصیف کنند… یعنی آن ها به جای این که صرفا بر روی موضوعات فنی تکیه داشته باشند، موضوعاتی که مشتری های کمی بر آن ها واقف هستند، سعی می کنند به روش ساده تری موضوعات را برای آن ها توضیح دهند.

  • داستان ها باعث می شود افراد به هم نزدیک شوند

همانطور که در قسمت بالا گفتم، داستان ها یک زبان همگانی هستند. ما همه داستان های قهرمان ها، تو سری خور ها و دل شکسته ها را درک می کنیم. ما همه می توانیم احساسات را درک کنیم و حتی احساسات ارتباطات، امید، نا امیدی و خشونت را می توانیم به خوبی به اشتراک بگذاریم. همین اشتراک گذاشتن احساسات در داستان ها، باعث می شود که حتی متفاوت ترین افراد هم احساس همدلی و همگانی داشته باشند. با وجود زبان، منطقه، گرایش های سیاسی و قومی، داستان ها باعث می شوند که احساسات ما با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و به داستان ها واکنش نشان دهیم…. در واقع این داستان ها هستند که باعث می شوند ما تبدیل به انسان شویم.

TOMS، یک نمونه بسیار عالی از این حالت است. با اشتراک گذاشتن داستان های مشتریان و افرادی که از طریق خرید های مشتریان به آن ها خدمت رسانی می کنند، TOMS به صورت موثر توانسته جنبشی را ایجاد کند که نه فقط باعث افزایش فروش شده، بلکه نوع خاصی از جامعه را ایجاد کرده است.

  • داستان ها الهام می بخشند و انگیزه ایجاد می کنند.

داستان ها باعث می شوند ما انسان باشیم و همین موضوع برای برند ها هم صدق می کند. زمانی که برند ها شفاف و معتبر می شوند، آن ها برای مشتری ها عینیت پیدا می کنند و به آن ها کمک می کند تا ارتباط خوبی با برند و افرادی که در آن برند کار می کنند، داشته باشند.

تلاش برای ایجاد ارتباط با احساسات مردم و ایجاد شفافیت در رابطه با موضوعات خوب و بد، چیزی است که باعث می شود داستان ها الهام ایجاد کرده و انگیزه بدهند. تولید داستان برند یا محصول خودتان نه تنها باعث می شود برند شما یک حالت انسانی داشته باشد، بلکه همچنین به صورت ذاتی، باعث می شود بتوانید برای کسب و کار خودتان بازاریابی کنید.

برندهای کمی از داستان سرایی به عنوان روش های فروش استفاده می کنند، اما ModCloth به خوبی این کار را انجام می دهد. با اشتراک گذاشتن داستان های واقعی در رابطه با موسس این برند، ModCloth نه تنها باعث می شود که این برند با مشتری های خودشان ارتباط برقرار کند و ارزش خرید داشته باشد، بلکه همچنین بر روی دیگر موسسین و مالکین کسب و کار نیز تاثیر می گذارد.

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

ویژگی های داستان بیزینس خوب

کلمه هایی مانند خوب و بد، صفت های نسبی هستند که بر اساس نظرات کاربران مشخص می شوند. اما بخش هایی قطعی وجود دارد که باعث می شود تجربه داستان سرایی عالی برای خواننده و برای گوینده ایجاد شود.

داستان های خوب…

سرگرم کننده هستند : داستان های خوب باعث می شوند که خواننده درگیر شود و نسبت به نتایج داستان علاقه مند شود.

 آموزنده هستند :  داستان های خوب باعث می شوند که کنجکاوی در خواننده ایجاد شود و باعث می شود که دانش خواننده بیشتر شود.

سراسری هستند : داستان های خوب می توانند با تمام خواننده ها ارتباط برقرار کنند و باعث تحریک احساسات و تجاربی شوند که بیشتر افراد می توانند آنها را حس کنند.

سازمان دهی شده است : داستان های خوب از یک سازمان دهی مختصر و دقیق استفاده می کنند که به آن ها کمک می کند تا پیام اصلی خودشان را منتقل کنند و در نتیجه به خواننده در درک آن کمک کنند.

به یاد ها سپرده می شوند : چه از طریق الهام، بدگویی، و یا شوخی، داستان های خوب همیشه به صورتی هستند که در ذهن خواننده باقی می مانند.

بر اساس دوره قدرت داستان سرایی در بازاریابی HubSpot Academy، سه بخش اصلی وجود دارند که باعث شکل گیری یک داستان خوب می شوند؛ فارغ از این که شما قصد دارید چه داستانی را روایت کنید، این بخش ها اهمیت بسیار زیادی دارند:

  1. کاراکتر ها: هر داستان حداقل یک کاراکتر دارد و این کاراکتر، مهم ترین بخش برای جلب نظر مخاطبین می باشد. این بخش، پلی است بین راوی داستان و مخاطبین. در صورتی که مخاطب شما بتواند خودش را جای کاراکتر داستان قرار دهد، در این صورت احتمالا مایل خواهند بود در فرایند فراخوان شما (CTA) مشارکت داشته باشند.
  2. تضاد: تضاد نشان می دهد که کاراکتر داستان چطور بر یک چالش، پیروز می شود. تضاد در داستان، باعث می شود که احساسات مخاطب برانگیخته شود و در نتیجه او می تواند تجارب مختلفی را در داستان، به دست بیاورد. زمانی که ما داستان را روایت می کنیم، قدرت ما در پیامی است که می خواهیم به مخاطب منتقل کنیم. در صورتی که هیچ تضادی در داستان شما وجود نداشته باشد، احتمالا به کلی داستانی نخواهد داشت.
  3. نتیجه: هر داستان خوب یک جمع بندی دارد اما همیشه این جمع بندی نباید یک جمع بندی خوب باشد. جمع بندی شما باید به صورت کلی، کلیت داستان را بگوید و زمینه ای حول کاراکتر ها و تضاد ها ایجاد کند و در نهایت، این مخاطبین شما هستند که باید در رابطه با عمل خودشان نسبت به برند شما تصمیم بگیرند.

حالا که شما می دانید یک داستان خوب شامل چه چیز هایی است، می خواهیم در این رابطه صحبت کنیم که چطور می توانید داستان خودتان را ایجاد کنید.

ادامه…

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

رایج ترین روش های بازاریابی اینترنتی، سئو و PPC می باشند. استراتژی ترکیب نیروهای سئو و PPC، برای پیروز شدن میان جدالی که در SERP ها وجود دارد، به کار می رود.

افسانه ای وجود دارد که یک قلعه مخوف در قلب صفحه دوم نتایج گوگل وجود دارد. یک هیولا به نام مرورگر در این قلعه زندگی می کند. هر از چند گاهی، این هیولا از خانه اش بیرون می آید و به لیست های بی گناه در صفحه اول (و حتی گاهی به شاه آن ها، یعنی سایت اول در لیست) حمله می کند و آن ها را با خودش به قلعه اش می برد… به جایی که تقریبا دیگر هیچ کسی آن ها را نمی بیند.

خب دوستان عزیز حاضرید با هم قارچ خور را دوباره بازی کنیم؟

در بازی امروز، ما یاد می گیریم که چطور می توان از سئو و PPC همراه با هم استفاده کرد تا تلاش های بازاریابی مان بیشترین نتیجه را ایجاد کند و دیگر هیولای صفحه دوم نتایج گوگل سراغ سایت ما نیاید! پس حالا کار را شروع می کنیم.

نقطه شروع!

امروز، ما می خواهیم تلاش کنیم تا آخرین قربانی های هیولای صفحه دوم گوگل را نجات دهیم. قارچ خور داستان ما، یک شرکت لوله کشی دارد که در یک بازار به شدت رقابتی در دنیای قارچ ها فعالیت می کند. کسب و کار او یک کسب کار خانوادگی است که در حال حاضر توسط خود آقای قارچ خور و برادرش لوییجی مدیریت می شود. پیش از این، پدر آقای قارچ خور این شرکت را مدیریت می کرد اما یک گیاه گوشت خوار او را میل کرد. حالا علاوه بر سایت آن ها، هیولا عشق آقای قارچ خور را هم دزدیده است!

درک سئو و PPC

قبل از این که بخواهیم نجات دادن قربانی ها را شروع کنیم، ما باید سئو و PPC را درک کنیم. این مفاهیم یعنی چه؟ سئو و PPC هر دو در دسته بندی استراتژی های بازاریابی درون گرا قرار می گیرند. بازاریابی درن گرا، نوعی از بازاریابی است که این امکان را به مشتری های احتمالی می دهد تا شما را پیدا کنند نه این که شما آن ها را پیدا کنید. PPC و سئو هر دو به این هدف اجرا می شوند که این تضمین ایجاد شود که وقتی کسی به دنبال نام، محصول یا سرویس شما می گردد، حتما بتواند شما را پیدا کند.

سئو چیست؟

سئوسایت، یا بهینه سازی موتور جستجو فعالیت ساختار بندی سایت همراه با حوزه های دیگر وبسایت می باشد که به این روش شما می توانید به موتور جستجو نشان دهید که چه کاری انجام می دهید و چه کسی هستید. در عوض، موتورهای جستجو نیز سایت شما را از طریق رتبه بندی ارگانیک، به مشتری های احتمالی ارائه می کنند (منظور از رتبه بندی ارگانیک، لیست هایی غیر از تبلیغات هستند). اگر چه ممکن است شما مجبور نباشید برای کلیک مشتری های خودتان پولی پرداخت کنید، اما به وقتش، سئو نیازمند سرمایه گذاری های زیادی است.

PPC چیست؟

PPC به معنی پرداخت به ازای هر کلیک است (که همچنین با نام SEM یا بازاریابی برای موتور جستجو نیز شناخته می شود). PPC فعالیتی است که در آن، شما یک بخش از صفحه اول در موتور جستجو را معمولا از طریق یک مزایده زنده برای کلمه کلیدی انتخاب شده، خریداری می کنید. بر خلاف سئو، PPC می تواند نتایج سریعی را برای شما فراهم کند. درست از همان لحظه ای که تبلیغات شما اجرا می شود، مشتری های احتمالی شما وقتی برای کلمه کلیدی مد نظر شما جستجو می کنند، شما را مشاهده می کنند.

استراتژی بازاریابی با سئو یا PPC؟

خب با این حساب، باید از کدام استراتژی بازاریابی استفاده کنیم؟

سوال قشنگی است!

در سال های قبل، برادران قارچ خور ما یک اشتباه رایج داشتند. ماریو و برادرش لوییجی همیشه با هم در رابطه با استفاده از PPC یا سئو بحث داشته اند. اولین گام برای این که آن ها بتوانند سایت خودشان را نجات دهند، درک این موضوع است که PPC و سئو هر دو دارای نقاط قوت و ضعف مختلفی است که به صورت مستقیم می توانند یکدیگر را تکمیل کنند. حالا می خواهیم استراتژی های ترکیبی این دو روش را بررسی کنیم و به شما نشان دهیم چرا شما باید از هر دوی این روش ها به صورت ترکیبی استفاده کنید.

3 استراتژی بازاریابی درونگرا با ترکیب سئو و PPC

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

بیشتر آژانس های بازاریابی، همین برنامه ترکیبی را به شما پیشنهاد می کنند:

  1. شما باید برنامه های PPC خودتان را خیلی قوی و رقابتی شروع کنید.
  2. شما باید تلاش کنید تا برای کلمات کلیدی موفق در PPC، از طریق سئو رتبه بندی دریافت کنید.
  3. سپس باید PPC را کنار بگذارید و مشتری های احتمالی را از طریق سئو ایجاد کنید.

زمانی که ما اندکی در رابطه با این روش فکر می کنیم، می بینیم که این روش ترکیبی، واقعا هم ترکیبی نیست! وقتی که شما به این روش بین سئو و PPC تفکیک ایجاد کنید، آن ها احتمالا فرصت های احتمالی خودشان را با هزینه کمتر، از دست می دهند. حالا می خواهیم یک استراتژی ترکیبی بهتری را بررسی کنیم که به نوعی تکیه بر نقاط قوت هر دو روش دارد.

  1. بهینه سازی موارد اولیه برای کمک به سئو و PPC

اولین گام برای رسیدن به یک استراتژی ترکیبی، ایجاد کردن تغییرات در تلاش های بازاریابی است که به صورت مثبت بر روی سئو و PPC تاثیر می گذارد.

  • بهینه سازی Google My Business

بسیاری از بازاریابان این اشتباه را انجام می دهند که مجموعه Google My Business را نادیده می گیرند! وقتی که شما نام شرکت و شهر خودتان را تایپ می کنید، این پنل، باید در صفحه اول گوگل نمایش داده شود.

اگر ما اینترنت را به عنوان یک دنیای مجازی در نظر بگیریم، مجموعه Google My Business در واقع ویترین مجازی شما است. این چیزی است که کاربران قبل از این که وارد سایت شما شوند و چیزی خریداری کنند، می بینند. ویترین شما چه ظاهری دارد؟ آیا باعث می شود که مشتری های احتمالی ترغیب به ورود به سایت شما شوند؟

بهینه سازی این پنل یکی از مهم ترین موضوعات برای سئو و PPC می باشد. در طرف سئو، بهینه سازی باعث می شود که موتور جستجو به سایت شما اعتماد پیدا کند و شرکت شما را به عنوان یک شرکت مشروع، تایید کند. در طرف PPC، اطلاعات بر روی مجموعه Google My Business می تواند از طریق توسعه های مکانی، بر روی تلاش های بازاریابی شما موثر باشد.

جدا از این که چه بهینه سازی انجام می شود، من معمولا پیشنهاد می کنم تا حدی که می توانید بهینه سازی ها را برای سایت خودتان انجام دهید. به عنوان مثال، یک لوله کش می تواند از یک دکمه مانند “همین حالا رزرو کنید” استفاده کند؛ اما یک فروشگاه شیرینی احتمالا نمی تواند از این ویژگی استفاده کند. مهم ترین موضوع این است که شما نام، آدرس و شماره تلفن خودتان را به دقت، مطابق با همان اطلاعاتی که در وبسایت شما ارائه شده است، در این قسمت وارد کنید.

  • بهینه سازی سرعت سایت در موبایل

بهینه سازی ترکیبی بعدی که ما به دنبال آن هستیم، مرتبط با عملکرد سایت شما در زمینه موبایل می باشد. سازگار بودن با موبایل یکی از عوامل رتبه بندی برای سئو و همچنین یکی از عوامل ارتقای کیفیت برای PPC به شما می آید. این بهبودها برای کسب و کارهایی که می خواهند در جستجوی صوتی نیز ظاهر شوند، اهمیت بسیار زیادی دارد.

  1. استفاده از سئو و PPC به عنوان یک تیم

در حالی که بیشتر افراد سئو و PPC را به عنوان دو نهاد جدا از هم می دانند، راه های بسیار مختلفی وجود دارد که آن ها می توانند دست در دست یکدیگر، موجب بهبود سایت شوند. با بررسی کردن نقاط قوت و ضعف سئو و PPC، ما می توانیم استراتژی های ترکیبی ایجاد کنیم تا بازاریابی آنلاین خودمان را به صورت گسترده، بهبود دهیم.

  • استفاده از PPC برای جستجوی کلمات کلیدی سئو

استراتژی های بازاریابی درونگرا,بازاریابی ایمیلی,بازاریابی برونگرا

تنها 5.7% از تمام صفحات جدید در طول سال اول حضور خودشان می توانند به صورت ارگانیک، رتبه بندی خوبی دریافت کنند. به دلیل فرایند طولانی بهینه سازی که متناظر با این بازه زمانی می باشد، ما باید حتما از اطلاعات بسیاری قبل از سرمایه گذاری و صرف منابع برای رتبه بندی یک صفحه، استفاده کنیم. ما نمی خواهیم که مالکین وبسایت ها ساعت ها زمان خودشان را بر روی یک محتوا صرف کنند تا برای یک کلمه کلیدی رتبه بندی شوند بدون این که این محتوا بتواند نرخ تبدیل خوبی را فراهم کند.

یکی از بهترین روش ها برای شناسایی این که کدام کلمات کلیدی مناسب هستند، می توان داده های PPC را بررسی کرد.

برای انجام این کار، شما خیلی راحت می توانید گرایش های موجود در PPC را بررسی کنید:

  • شما می توانید تبلیغاتی که نرخ تبدیل خوبی داشته را در نظر بگیرید و آن صفحه را تبدیل به صفحه فرود خودتان کنید.
  • شما می توانید ساختار های مختلف صفحه را از طریق تست های ارزیابی قسمت های مختلف بر روی PPC، بررسی کنید (مثلا طرح کلی پر کردن فرم ها، CTA ها، و غیره) و سپس یافته های خودتان را بر روی صفحه های فرود، اعمال کنید.
  • شما باید حجم جستجو و نرخ تعامل کلمات کلیدی خاص را قبل از بهینه سازی یک صفحه برای آن کلمات کلیدی در سئو، شناسایی کنید.
  • شما باید میزان رقابت موجود در طرف PPC را شناسایی کنید تا بتوانید متوجه شوید که چه چیزی انتظار شما را می کشد (رقابت در PPC ها همیشه همبستگی دقیق با هم ندارند اما می توانند نشان دهند که بازار سئو سایت برای آن کلمات کلیدی هم رقابت بالایی دارد).

همانطور که شما کار خودتان را ادامه می دهید تا بهینه سازی PPC را انجام دهید و بررسی می کنید که چه چیزی در سئو سایت شما کار می کند، ممکن است روش هایی را پیدا کنید تا با استفاده از آن بتوانید هزینه های PPC خودتان را کاهش دهید.

  • افزایش زمان باقی ماندن بازدید کننده در سایت

اصلا چیز عجیبی نیست که افراد در اینترنت، صبر کمی داشته و طیف توجه آن ها پایین می باشد. در حالی که همه ما می خواهیم بازدید کننده های ما بتوانند از محتوای ما ارزش به دست بیاورند، زمانی که بازدید کننده در سایت باقی می ماند هم یکی از عوامل رتبه بندی برای سئو می باشد. در صورتی که شما به سختی می توانید رتبه بندی برای یک محتوا به دست بیاوید و زمان ماندن بازدید کننده ها در سایت کم است، در این صورت PPC می تواند یک روش مناسب برای شما باشد تا بتوانید معیار های خودتان را بهبود بخشید.

برای انجام این کار، از داده های موجود استفاده کنید:

  • به قسمت Analytics بروید و میانگین زمان سپری شده در هر صفحه را بررسی کنید.
  • دوباره صفحات قدیمی را بررسی کنید (و در صورت نیاز آن ها را اصلاح کنید) و به دنبال کلمات کلیدی موجود در محتوا بگردید.
  • در صورتی که کاربران کافی به سایت شما دسترسی دارند، لیستی از کاربرانی که صفحات شما را دیده اند و زمان خوبی را برای محتوای مشابه در سایت سپری کرده اند، ایجاد کنید.
  • سپس تبلیغات را بر روی PPC برای صفحاتی که دچار مشکل هستند اجرا کنید. شما می توانید بر اساس صفحه های موفق و مخاطبین خودتان، دوباره هدف گیری خودتان را اصلاح کنید.
  • سپس می توانید در برنامه های تبلیغاتی اختصاصی برند خودتان، لینک صفحه هایی که عملکرد ضعیفی داشته اند را قرار دهید.

ایده پشت این استراتژی، قرار دادن محتوا پیش روی مخاطب درست می باشد. در صورتی که ما لیستی از افراد را داشته باشیم که پیش از این از محتوای ما استفاده کرده باشند و نسبت به آن علاقه مند باشند، احتمالا آن ها زمان بیشتری را در وبسایت ما سپری می کنند.

  • اجرای استراتژی های برند سازی

اگر شما هم یک کسب و کار دارید، احتمالا با خودتان می گویید : “من چرا باید تبلیغات پولی بخرم تا نام خودم را مطرح کنم در حالی که من از قبل باید در رتبه بندی های ارگانیک حضور داشته باشم که خودشان دنبال نام من باشند؟” این یک سوال بزرگ است. وقتی که کسی به دنبال نام شما باشد، این موضوع به راحتی قابل درک است که آن ها قصد بالایی برای تبدیل شدن به مشتری دارند. در نتیجه شما چطور می توانید به صورت موثر از PPC برای برندسازی خودتان استفاده کنید بدون این که کل پول خودتان را صرف این کار کنید؟

حالا شما باید اهداف برند سازی خودتان را به دقت مشخص کنید.

  • استفاده از سئو سایت برای برند سازی در بلند مدت

برای ابعادی از کسب و کار خود که احتمالا در طول زمان تغییر نمی کنند، از سئو سایت استفاده کنید و عبارات جستجو مربوطه را از PPC خارج کنید. شما باید برای موارد زیر، سئو را در نظر بگیرید:

  • نام شرکت خودتان
  • اعلامیه ماموریت کاری خودتان
  • اطلاعات موسس
  • مکان
  • استفاده از PPC برای برند سازی در کوتاه مدت

برای ابعادی که احتمالا در طول زمان تغییر می کنند از PPC استفاده کنید چرا که در واقع این ویژگی ها، ظواهر شخصیت شرکت شما را نشان می دهند. حتی اگر فکر کردید چیزی برای این قسمت ندارید، باز هم می توانید از PPC استفاده کنید تا یک شرکت رقیب را از صفحه اول کنار بزنید و خودتان در صفحه اول قرار بگیرید. می توانید برای موارد زیر، PPC را در نظر داشته باشید:

  • نشر اخبار
  • تبلیغات
  • جوایز
  • کار های خیریه ای و مشارکت های اجتماعی
  • پیشنهادهای فصلی
  • اخبار منفی

حالا، ما امید داریم که شما به این مشکلات دچار نشده باشید، اما اگر خبر یا شایعه بدی در رابطه با شما مطرح شده است (این مشکلات رخ می دهد و ما اصلا نمی خواهیم قضاوت کنیم)، PPC می تواند به شما کمک کند تا پیروز شوید! شما می توانید از جستجوی پولی به عنوان اولین خط دفاعی خودتان استفاده کنید.

نحوه انجام این کار به این صورت است:

  • شما باید لیستی از کلمات کلیدی برای مشتریان احتمالی خودتان داشته باشید که احتمالا آن ها با استفاده از آن کلمات کلیدی می توانند در اینترنت اطلاعات مد نظر خودشان را پیدا کنند و سپس یادداشت بردارید (آیا یک سوال مشترک در میان افراد وجود دارد که شما بتوانید به آن پاسخ دهید؟ آیا راه حلی وجود دارد که افراد زیادی بتوانند از آن استفاده کنند؟)
  • از این قسمت، شما باید محتوایی بنویسید که این سوالات را پاسخ دهد و راه حل شما را ارائه دهد و سپس باید یک برنامه تبلیغاتی برای آن کلمات کلیدی اجرا کنید.
  • شما باید سایت لینک هایی در دیگر تبلیغات خودتان داشته باشید که امکان شفافیت در برنامه های تبلیغاتی شما را فراهم می کند.
  • تبلیغات شما قبل از دیگر منابع نمایش داده می شود، در نتیجه مشتری های احتمالی شما می توانند داستان را از زبان شما بشوند نه کس دیگری.
  1. محافظت از وب سایت

درست مانند هر فعالیت دیگری در زمینه بازاریابی درون گرا، بهینه سازی مداوم برای رسیدن به موفقیت بسیار مهم می باشد. نجات دادن رتبه بندی خودتان در این میدان رقابت زمان و تلاش بسیار زیادی نیاز دارد، به خصوص زمانی که مبحث سئو سایت مطرح می شود. معمولا، مرور کردن استراتژی ها حداقل به صورت هر سه ماه یک بار یا به صورت منظم می باشد و همچنین بررسی کلمات کلیدی، محتوا و زمان بندی برای تضمین این که شما از منابع موجود در سئو و PPC استفاده می کنید، ایده بسیار خوبی می باشد تا بتوانید بازاریابی خودتان را بهبود بخشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیام شما بلافاصله پس از ثبت برای مدیران سایت ارسال می شود